عیسی مسیح(ع)، پیام آور صلح و مودت
(محمدمهدی مومنی ها)
حضرت عیسی بن مریم(ع) پیامبر بزرگ الهی و اولوالعزم، در روز ۲۵ دسامبر (۴ دیماه) سال اول میلادی، ۶۲۲ سال قبل از هجرت پیامبر بزرگ اسلام(ص)، در بیت لحم واقع در سرزمین فلسطین به دنیا آمد.
حضرت عیسی مسیح(ع)، پیامبر مهربانی و مودّت بود. پیامبری که به تصریح قرآن، بدون پدر و از مادری باکره چون مریم که تمام عمر خویش را به عبادت و بندگی خداوند صرف کرد و سرانجام با زادن فرزندی پاک و مبشّر روح القدس اجر و مزد عبادات خویش را در دنیا و آخرت گرفت.
در جلد ۱۴ کتاب شریف بحار الانوار آمده است که حضرت عیسی بن مریم(ع) ۵۸۰ سال قبل از ولادت پیامبر اسلام در سرزمین کوفه در کنار رود فرات چشم به جهان گشود و به گفته بعضی او در دهکده ناصره یا بیت المقدس در عصر سلطنت فرهاد پنجم یکی از شاهان اشکانی متولّد شد. با این حال تاریخ تولد حضرت عیسی(ع) دقیق نیست و در قرن ششم قبل از هجرت، روز ۲۵ دسامبر به عنوان عید میلاد مسیح(ع) برگزیده شد، درصورتی که تاریخنویسان، معتقدند تولد ایشان ۴ یا ۶ سال قبل از آن بوده است.
مادرش حضرت مریم علیها السلام دختر عمران از بانوان فرزانه و از شخصیتهای برجسته بنی اسرائیل بود، پدر مریم علیها السلام به نام عمران از نسل حضرت سلیمان(ع) بود و از علمای برجسته و پارسا و عابد بنی اسرائیل به شمار میآمد. بنابراین عیسی(ع) پیامبر و نبی الهی به فرمان خداوند، به گونهای اعجازآمیز از مادری باکره و مقدس متولد شد و سپس در گهواره شروع به سخن گفتن کرد و پیامبری خود را بشارت داد.
حضرت مریم (س) از بانوان برگزیده و با فضیلت تاریخ است که قرآن کریم در ۱۲ سوره و ۳۴ آیه از ایشان نام برده است. به گونهای که بیشترین اسمی که در رابطه با زنان در قرآن کریم آمده است نام حضرت مریم (س) است. از حضرت مریم (س) در قرآن کریم به عنوان صدیقه یاد شده است و همچنین در سوره آل عمران اشارهای به ارتباط ایشان با ملائکه شده است و لذا به آن زن با فضیلت، محدّثه نیز گفته میشود. ایشان روزها روزه میگرفت و شبها شب زنده داری مینمودند.
هنگام تولدش حالتی میان شادی و غم سراسر وجودش را فرا گرفته بود. تا قبل از این، چنین احساسی را هیچ گاه تجربه نکرده بود. مردمانی که گرداگردش را گرفته بودند و با نگاه های سرد و سنگین خود بر وجودش تازیانه تهمت می زدند رو به او کردند و «گفتند: ای مریم، کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی. ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بد کاره ای مریم که روزه سکوت داشت، به کودکش اشاره کرد. گفتند: «چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟» ناگهان کودک زبان به سخن گشود و گفتند: «من بنده خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا به پیامبری برانگیخته و مرا ـ هر جا که باشم ـ وجودی پر برکت قرار داده، و تا زمانی که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه فرموده است… سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولد شدم و در آن روز که می میرم. و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد.»
خداوند متعال حضرت مریم علیهاالسلام را به بزرگی و عظمت یاد می کند و او را از هرگونه آلودگی منزه می داند؛ بانویی که شایستگی تربیت یکی از بزرگ ترین پیامبران الهی را در دامان خود پیدا کند، بی شک دارای فضایل و کمالات بسیار است. مقام بلند او تا آن جاست که صلاحیت گفت و گو با فرشتگان الهی را پیدا کرد. فرشتگان با او سخن می گفتند و سخنان او را می شنیدند و از این برتر آن که او فرشتگان را می دید و فرشتگان نیز او را می دیدند و او را از مقام بلندی که پیش خدا دارد با خبر می ساختند.
قرآن مجید در سوره نساء به باروری حضرت مریم اشاره می کند و او را عاری از گناه و پاک از تهمت می داند. و در آیه ۴۲ سوره آل عمران مریم را از زنان برگزیده جهان معرفی می کند. در تفسیر درّالمنثور نیز آمده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «شریف ترین زنان جهان، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمّد صلی الله علیه و آله وسلم و آسیه زن فرعون هستند».
قرآن کریم در آیه ۳۴ سوره مریم، حضرت عیسی را در بیانی رسا و زیبا به همگان معرفی می کند: «این است عیسی پسر مریم؛ گفتار حقی که در آن تردید می کنند.» در سوره مبارکه مریم درباره تولد حضرت عیسی به تفصیل سخن رفته است. هم چنین در سوره های نساء، توبه، مائده، آل عمران و تحریم از آن حضرت نام برده شده است. در قرآن مجید نام ۲۵ نفر از پیامبران خدا آمده است که نام حضرت مسیح ۲۳ مرتبه با اسم «عیسی» یازده بار با نام «مسیح» و دو مرتبه با وصف «ابن مریم» آمده است.
ذکر نام انبیای الهی در قرآن، نشان از عظمت مقام و تأکید بر الگو گرفتن از سیره زندگی آنان دارد.
از القاب بسیار مشهور حضرت عیسی، واژه «مسیح» است که به تبع آن حضرت پیروانش را «مسیحی» می خوانند. طبق اقوال مختلف، حضرت عیسی، مسیح خوانده شد. چون بر سر یتیمان دست می کشید برخی نیز گفته اند این لقب از آن رو بود که او چشم نابینایان را مسح می کرد و بینا می شدند. آن بزرگوار هیچ مبتلا و بیماری را مسح نمی کرد مگر این که شفا می یافت. بعضی نیز گفته اند او با گردش بر روی زمین و مسافرت های پی در پی، زمین را مسح می کرده است.
کلمه «مسیح» که به معنای نجات دهنده است، به زبان یونانی به «کریستوس» ترجمه شده. پیروان عیسی را مسیحی و به زبان های اروپایی «کریستیان» گویند.
حضرت مسیح علیه السلام در قرآن، «کلمه خدا» معرفی شده و این وصف در میان همه پیامبران تنها به او اختصاص یافته است. قرآن در سه آیه، این وصف را برای حضرت مسیح علیه السلام به کار برده است. این وصف اشاره به مخلوق بودن عیسی علیه السلام می کند. همان گونه که کلمات مخلوق ماست، موجودات عالم آفرینش نیز مخلوق خداست. همان گونه که کلمات اسرار درون ما را بیان می کنند و نشانه ای از صفات و روحیات ماست، مخلوقات این عالم نیز روشنگر صفات جمال و جلال خدایند. منتها این کلمات با هم متفاوتند؛ بعضی برجسته و بعضی ساده و کوچکند. عیسی علیه السلام نیز از نظر آفرینش برجستگی خاصی داشت و آن این بود که او بدون واسطه پدر آفریده شده بود.
عیسی مسیح(ع) نه تنها در تعالیم الهی خود به مسئله معاد و رستاخیز اشاره کرده است، بلکه در عمل با احیای مردگان سیمایی روشن از رستاخیز را برای پیروان خود به تصویر کشیده است.
در اناجیل نیز سخن از قیامت و چگونگی آن بسیار است. در انجیل متی باب ۱۲۵ بنا بر روایت انصار آمده است: «وقتی که ستم و فساد و کفر بر روی زمین گسترش یافت، آنگاه عیسی بن مریم باز خواهد گشت تا با فساد و تباهی نبرد نهایی کند و پس از آن قیامت فرا خواهد رسید که پایان جهان است. آنگاه نیکوکاران پس از عبور از پل صراط به بهشت در ملکوت اعلی خواهند رفت و ستمکاران در قعر جهنم جای خواهند یافت.»
در میان مسیحیان، روز یکشنبه از تقدسی خاص بهره مند است. در این روز مسیحیان کسب و کار خویش را رها کرده، برای عبادت به کلیسا می روند. درباره احترام این روز سخن های بسیار گفته اند. قرآن مجید در آیه ۱۱۴ سوره مائده آورده است: حضرت عیسی علیه السلام از خداوند خواست تا از آسمان مائده ای بر او فرو فرستد. در روایات ما، روز فرود مائده ـ که حضرت عیسی آن را عید خواند ـ روز یکشنبه بوده است و شاید یکی از علل احترام روز یکشنبه در نظر مسیحیان همین امر است.
سیره عملی حضرت علی علیه السلام درباره پیروان ادیان دیگر همواره بسیار عالی و انسانی و مصداق روشنی از اجرای عدالت و حاکمیت اسلامی بود. یک روز امام علیه السلام پیرمردی مسیحی را بر سر راه دید که گدایی می کند. حضرت ناراحت شد و فرمود: «تا وقتی جوان بود از او کار کشیدید و اکنون که پیر شده است رهایش کرده و به حال خود وانهاده اید؟!» آن گاه دستور داد تا هزینه زندگی او را از بیت المال بپردازند.
ابن بصیر، یکی از یاران امام صادق علیه السلام نیز می گوید: از ایشان پرسیدم: چرا خداوند یکتا عیسی را بدون پدر و سایر مردم را از پدران و مادرانشان آفرید؟ امام در پاسخ فرمودند: «برای آن که مردم به تمام و کمال از قدرتش آگاه شوند و بدانند که او قادر است مخلوقی از زن و بدون واسطه مرد، خلق کند؛ همان گونه که قادر است مخلوقی را بدون مرد و زن خلق کند. خداوند عزوجل چنین کرد تا مردم بدانند که او بر هر چیزی تواناست».
قرآن کریم با این عقیدهِ برخی از مسیحیان که حضرت عیسی علیه السلام را فرزند خدا می دانند به مخالفت برخواسته است. در آیه ۲۰ سوره فرقان به این حقیقت اشاره شده که همه پیامبران الهی از جنس بشر بوده و در میان مردمان می زیسته اند. همانند آنان غذا می خوردند، می آشامیدند و می خفتند. این سنت پایدار الهی است که پیوسته از میان انسان ها، کسی به رسالت برانگیخته شود. مسیح نیز فقط فرزند مریم است. او همانند سایر افراد بشر در رحم مادر رشد یافت، از سینه های مادر شیر نوشید و در دامان محبتش پرورش یافت. تمام صفات بشری در او بود، پس چگونه می توانست فرزند خدا باشد.
حواریون جمع «حواری» از ماده «حور» به معنی شستن و سفید کردن است. بعضی گفته اند: علت نام گذاری شاگردان حضرت عیسی به این نام، این است که آنان قلبی پاک و روحی با صفا داشتند و در پاکیزه و روشن نمودن افکار مردم از آلودگی کوشش می کردند. در کتاب شریف عیون اخبار الرضا، از امام هشتم چنین روایت شده است: از حضرت سوال شد: چرا حواریون به این نام خوانده می شوند؟ فرمودند: «جمعی از مردم فکر می کنند که آنها شغل لباس شویی داشتند؛ ولی به نظر ما بدان علت است که آنها خود را از آلودگی پاک کرده بودند».
قرآن کریم در آیه ۱۵۷ سوره نساء بر پندار قوم یهود و عقیده بعضی از فِرق مسیحیت درباره مرگ حضرت عیسی خط بطلان می کشد. در این آیه آمده است: «گفتند: ما مسیح، پیامبر خدا، را کشتیم. آنها او را نکشتند و دار نزدند؛ بلکه امر بر آنها مشتبه شد. آنان که درباره انتقال حضرت مسیح به عالم بالا اختلاف و گفت و گو می کنند در شک و تردیدند. یقیناً عیسی کشته نشده است؛ بلکه خداوند او را نزد خود برد که او قادر و داناست».
کتاب مقدس مسیحیان، انجیل با گذشت زمان گرفتار آسیب ها و انحراف های بسیار شد. گواه این مدعا وجود انجیلهای متعددی است که شمار آن از ۱۱۴ نسخه و روایت فراتر می رود. چهره ای که انجیل های کنونی از حضرت مسیح ارائه می کنند چهره واقعی آن حضرت نیست و تصویری آلوده به پندارهای غلط و تهمت های ناروای بسیار است که شایسته ساحت قدسی آن حضرت نمی باشد. اما مسیحی که خدا در قرآن معرفی می کند مردی پرهیزکار، یگانه پرست و فروتن است که سخن بیهوده نمی گوید و مدعی امر نامعقولی نیست. از خدایی و اتحاد و حلول حرف نمی زند. خداوند او را به آسمان ها می برد و از ریشخند و اهانت مردم مصون است؛ چون «روح اللّه » و «کلمه اللّه » و مخزن اسرار و حکمت های الهی و تربیت یافته اوست و خداوند بندگان صالح و مؤمن خود را خوار نمی کند.
تنها مسلمانان نیستند که عقیده به معراج دارند. این عقیده در میان پیروان ادیان دیگر نیز وجود دارد و درباره حضرت عیسی علیه السلام نیز دیده می شود؛ چنان که درانجیل مرقس باب ۶، انجیل لوقا باب ۲۴ و انجیل یوحنا باب ۲۱ می خوانیم که عیسی به آسمان ها صعود نمود (و به معراج همیشگی رفت).
درباره عروج حضرت عیسی علیه السلام سخنان بسیار گفته اند: بسیاری از مورخان معتقدند: یهودا اسخر یوطی، یکی از حواریون، فریب دنیا را خورد و محل اختفای حضرت عیسی را به یهودیان نشان داد. اما مسلماً یهودیان نتوانستند حضرت را دستگیر کنند و زمانی که وارد آن مکان شدند، خداوند او را به آسمان بالا برد و شخص دیگری که شبیه او بود به دار آویخته شد و او هر چه فریاد زد که من عیسی نیستم، نپذیرفتند. بعضی گفته اند او همان اسخریوطی بوده و بعضی گفته اند او همان مأموری بود که وارد آن مکان شد و هر چه گشت عیسی را نیافت و وقتی بیرون آمد شبیه او شد و دیگران که بیرون بودند او را دستگیر کرده، به دار آویختند. اما در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است: «حضرت عیسی به حواریون گفت: خدای تعالی به من وحی کرده است که مرا در این ساعت نزد خود خواهد برد. کدام یک از شما حاضرید جان خود را فدا کنید و در بهشت با من باشید؟ جوانی از بین آنان برخاست و اعلام آمادگی کرد. پس خدا او را شبیه عیسی کرد و یهود او را دستگیر کرد و به دار آویخت».
عقیده به مهدی و مصلح بزرگ جهانی از حوزه اعتقادات مسلمین فراتر رفته، در ادیان دیگر چون دین زرتشت، ادیان هندی، یهود و مسیحیت، به عنوان اصل مسلم و قطعی مطرح است. مسیح نیز چون انبیای گذشته به پیروانش، آمدن مصلح غیبی و تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی را بشارت داده و به مظلومان و ستمدیدگان از سپری شدن فصل چپاولگران و ستم پیشگان و فرا رسیدن فصل شکوفایی عدالت و برپایی قانون مقدس الهی در سراسر گیتی نوید داده است. شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان در تاریخ پرفراز و نشیب مسیحیت موج می زند.
از دیدگاه اسلام تمام ادیان آسمانی برای استقرار حاکمیت الهی، پیوند انسان با خداوند متعال و نجات بشر از مرداب هوا پرستی ظهور کرده اند. از این رو هیچ کدام از پیامبران الهی دیگری را رد نکرده، بلکه پیامبرانِ پیش از خود را تصدیق کرده و به آمدن پیامبری پس از خود نوید داده اند. بر این اساس در فرهنگ اسلامی، ایمان به همه پیامبران الهی و احترام به پیروان راستین آنان از اعتقادات راسخ مسلمانان شمرده شده است. اعتقاد به نبوت حضرت مسیح علیه السلام و ارتباط او با منشأ وحی از محکم ترین باورهای ماست.
قرآن مجید در آیه ۱۲۰ سوره هود سرگذشت پیامبران پیشین و شخصیت های بزرگ و برجسته الهی را درس آموزنده، موعظه حسنه و مایه آرامش روح و ثبات قلب و تقویت اراده و ایمان و موجب بیداری و تذکر و تفکر مؤمنان می داند. در حقیقت، زندگی عبرت انگیز، پیامبران بزرگ آسمانی، الگوی حسنه ای است که در رسیدن به کمال، پرتو روشنی بخش بر زندگی انسان ها می تاباند. قرآن کریم در آیات بسیار درباره حضرت عیسی علیه السلام و عظمتش سخن گفته و او را به عنوان یکی او پیامبران اولوالعزم ستوده است.
از این رو شایسته است که مسلمانان و همه مسیحیان جهان و همه انسان های مومن راه واقعی و سرگذشت حقیقی او و مادر پاکدامن و باتقوایش را از کلام خدا ،قرآن، بیاموزند و از این راه در طریق سعادت و کمال گام بردارند و این راه را به شایسته ترین شکل طی نمایند.
(دکتر محمدمهدی مومنی ها – دبیرکل بنیاد بین المللی تکریم ادیان و مذاهب)