تدابیر و مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) مبنای دیپلماسی فرهنگی

«محمدمهدی مومنی ها»

مدیریت فرهنگی اسلامی، تربیت انسان ها بر اساس آرمان های متعالی اسلام که منبعث از قرآن و اهل بیت (ع) تعریف می گردد. در بینش شیعه، ضرورت و اهمیت مدیریت را می توان در اصل استوار امامت جستجو کرد و اعتقاد ما این است که انبیاء و اولیای الهی نیز مبعوث شده اند تا با «مدیریت فرهنگی » جامعه را به کمال برسانند. در دوران حیات امام رضا (ع) به ویژه در دوران حساس ولایتعهدی ایشان فرصتی فراهم گردید تا امام رضا با مدیریت فرهنگی، جان تازه ای به کالبد نیمه جان شیعه بخشیده و اسلام ناب محمدی را احیا کنند. وجود مسائل مختلف فرهنگی در دوران امامت حضرت رضا (ع) ، لزوم بازنگری جدی در فرهنگ اسلامی به ویژه فرهنگ تشیع را اقتضا می کرد. ایشان با روشنگری و استفاده از زمینه های موجود توانستند با انجام فعالیت های فرهنگی گسترده به حل مسائل بپردازند و نظام فرهنگی جامعه را مدیریت کنند. مسائل فرهنگی زمان امامت ایشان شامل موضوعاتی مانند در خطر بودن اصل اسلام و رهبری شیعی، انحرافات عقیدتی در نهضت ترجمه، ظهور و بروز ادیان و فرقه های گوناگون، شایعات و دروغ پراکنی علیه اهل بیت (ع) ، تحریف و جعل احادیث و فریب و نیرنگ حکومت است که ایشان با مجموعه اقدامات سیاستی مانند اعلام صریح و آشکار رهبری شیعه، تربیت شاگردان نخبه، تشکیل جلسات علمی دینی، مناظرات علمی، سفرهای تبلیغی، احیای سنت نبوی، تبیین احادیث صحیح و لعن جاعلان، لعن و تکفیر برخی از فرقه ها، توسعه همه جانبه علوم، گسترش مذهب تشیع، ، خنثی کردن توطئه های فریبکارانه حکومت، نقش تعالی‏بخشی به جایگاه قرآن و اهل بیت (ع) در جامعه، احیاکنندگی سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار (ع)، تبین و تثبیت به ویژه در اصل مهم امامت، بالندگی و توسعه بخشی، نخبه پروری، ساماندهی، حفاظت و هدایت، روشنگری، بصیرت افزایی به موضوعات و مسائل مذکور پاسخ دادند و سیاست گذاری فرهنگی منحصر به فردی را شکل دادند که می تواند چراغ راه ما در حوزه فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی باشد.

امام رضا (ع) با مدیریت فرهنگی و تلاش چشمگیر، نقش بسزایی در اعتلا و حفظ فرهنگ شیعه داشتند. ایشان با اصرار مأمون مجبور به پذیرش ولایتعهدی شدند و قبول این سمت گرچه با اکراه صورت گرفت، اما یکی از ابعاد مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) است ، این سفر و هجرت به خراسان در حالی صورت گرفت که حکومت آن را برنامه ریزی کرده بود و چون قصد بهره برداری سیاسی از هجرت و واگذاری ولایت‏عهدی داشت، در بعد اطلاع رسانی آن نیز سرمایه گذاری کرد. امام (ع) با حضور فعال در مناظره ها و بحث های علمی، به نشر معارف اسلامی پرداختند و با صبر و حوصله در برخورد با شبهه ها، نقش مهمی در ابطال نظر نادرست و جلب نظر دانشمندان سایر مکاتب داشتند و در عمل با «مدیریت فکری و فرهنگی » باعث نشر عقاید شیعه شدند.

مدیریت مدبرانه ایشان باعث تعالی جایگاه قرآن و عترت در جامعه شد و با احیای اسلام ناب محمدی، به تبیین اصل امامت پرداخته، باعث رشد علمی و فرهنگی و توسعه شیعه شدند. امام رضا (ع) ضمن سازمان‏دهی عقاید و باورهای شیعه، مبانی کلامی تشیع را به کمال رسانده، در عین حال شیعه را از طوفان های آسیب و انحراف، محفوظ داشتند .

با وجود اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها در حدیث ثقلین تاکید داشتند که راه نجات امت، تمسک به ثقلین یعنی قرآن و عترت است؛ اما پس از ارتحال ایشان ، عترت عملا توسط حکام کنار گذاشته شد و قرآن هم نقش حاشیه ای به خود گرفت ، از کارهای مهم امام رضا (ع) تعالی بخشیدن به جایگاه این دو ثقل بود.

  • تعالی جایگاه کلام الله : یکی از شیوه های امام (ع) در نشان دادن جایگاه قرآن، استدلال متعدد به آیات قرآن چه در مناظره ها و چه در سایر بحث های علمی  است و سخن قرآن را تردیدناپذیر می دانستند. البته استناد به آیات قرآن در مناظره ها، هنگامی بود که مخاطب، مسلمان بوده و حقانیت قرآن را قبول داشته، در مواردی که مخاطب به ادیان دیگری ایمان داشته یا اصولا به هیچ دینی پایبند نبودند، امام (ع) به منابع مورد قبول آنان یا به دلایل عقلی استناد می جستند، چنان که آن حضرت در مناظره با جاثلیق مسیحی ، به مطالب انجیل و در مناظره با متکلمی چون عمران صابئی که اصولا معتقد به پروردگار هستی نبود، به دلایل عقلی تکیه کرده اند. حال آنکه وقتی در مناظره با مدعیان مسلمان به اثبات عصمت انبیاء می پردازد یا در گفتگو با سلیمان مروزی برخی صفات و افعال الهی را بیان می کنند، سخنان خود را به آیات قرآن مستند می سازند.

اهتمام به قرائت، تأمل و تدبر در قرآن : علاوه بر این شیوه، امام رضا (ع) با اهتمام به قرائت قرآن و تأمل و تدبر در آن، جایگاه و اهمیت آن را به شیعیان متذکر می شدند.

  • تعالی و بازشناسی جایگاه اهل بیت : امام رضا (ع) با اهتمام ویژه به این موضوع تلاش های گسترده ای داشتند تا جایگاه رفیع عترت را برای مردم بازشناسانند. ایشان می فرمایند: امامان، خلفای خدای عز و جلّ در زمین هستند در این بیان، مسئله امامت اهل بیت (ع) را امری متصل و جداناپذیر دانسته و بر مقام خلیفه‏اللهی آنها تأکید می کنند. ایشان ، امام را وسیله احیای نماز، زکات، روزه و حج دانسته که باعث اجرای حدود الهی شده و از حد و مرزها نگاهبانی می شود.
  • نقش احیاکنندگی : امام رضا(ع) تمام اهتمام خود را برای احیای سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار (ع) بکار می بست تا انحراف هایی را که حکام در جامعه به وجود آورده بودند، اصلاح کنند. از جمله وقتی مأمون دستور داد تا آن حضرت نماز عید را با مردم بخوانند، امام رضا (ع) ابتدا نپذیرفتند، ولی چون مأمون اصرار کرد، ایشان فرمودند به شرطی نماز می خوانند که اجازه دهند همان گونه که رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی (ع) نماز می خواندند، بخوانند. مأمون پذیرفت و آن حضرت با پای پیاده و برهنه همراه با شیعیان خود به راه افتادند، صدای تکبیر در شهر پیچید و جمعیت زیادی با آن حضرت همراه شدند. فضل بن سهل احساس خطر کرد و از مأمون خواست تا دستور بازگشت امام رضا (ع) را صادر کند از این مسئله، به تلاش و کوشش امام رضا (ع) برای احیای اسلام اصیل و میزان توجه و تمرکز مردم به ایشان پی می بریم.
۴-    نقش تبیینی و تثبیتی : امامت ، بی‏تردید محوری ترین جایگاه و نقش را در منظومه اندیشه کلامی شیعه امامیه دارا است. اعتقاد به نص  و عصمت  از یک سو و نقشی که امامیه برای جایگاه معنوی امام، یعنی مرجعیت انحصاری دینی امامان قائل بودند نشانگر اهمیت این جایگاه است. پافشاری بر عصمت امام، مبین کوشش برای انطباق صلاحیت های رهبری بر ویژگی های پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و اعتقاد به نص ، مبیّن اصرار بر حفظ موقعیت اقتدار الهی رهبران جامعه است.

از صدر اسلام و پس از رحلت پیامبر (ص)، درباره جانشینی و امامت، در بین مسلمانان اختلاف به وجود آمده است. قدرت های حاکم به این اختلاف ها دامن زده، در نتیجه امت اسلام پراکنده و به مذاهب گوناگون و متضاد تقسیم شده است.

باتوجه به حضور و فعالیت جریان های فکری مختلف در عصر امام رضا (ع)، اختلاف اصلی شیعه با دیگر فرق و مذاهب اسلامی و یکی از عقاید مهمی که در معرض آسیب قرار داشت، مسئله امامت شیعی بود. امام رضا (ع) با درک این واقعیت به معرفی و تبلیغ امامت شیعی پرداختند و منزلت ائمه (ع) را با تفصیلی تمام، روشن ساختند. در نتیجه تلاش ها و فعالیت های فرهنگی آن حضرت، جایگاه امامت در اندیشه شیعه نهادینه شد. ازاین رو این مسئله یکی از ثمره های مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) به شمار می آید.

امام رضا (ع) به عنوان ارائه کننده نظریه امامت و ولایت به بررسی تمام ابعاد و زوایای مسئله رهبری در اندیشه شیعی پرداختند. ایشان ، سؤال ها و شبهه های پیرامون امامت و ولایت ائمه (ع) را پاسخگو بودند، به گونه ای که مردم در مراجعه به ایشان، محوریت سخن و پاسخگویی در ناحیه اعتقادها و احکام را حضرت علی بن موسی (ع) می دانستند، تا آنجا که نظر سایر فرق را به لحاظ صحت و سقم به امام (ع) ارائه می دادند و در پاک سازی اندیشه ای سایر فرق از ایشان استمداد و استدلال می جستند.

نقش بالندگی و توسعه ای : رشد، توسعه و بالندگی تشیع در تمامی ساحت ها، پس از امام صادق (ع)، مدیون اندیشه و مدیریت متعالی امام رضا (ع) است.
۵-    رشد علمی وفرهنگی تمدن اسلامی و تشیع :یکی از نتایج مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) ارتقاء سطح علمی و فرهنگی جامعه اسلامی است. جایگاه مهم علم و دانش در میان ارکان و عناصرتمدن ساز، امری روشن و نقش مؤثر آن در شکل گیری و تداوم تمدن های بشری ، جای تردید ندارد. ارتباط تنگاتنگ میان مقوله علم با فرهنگ و تمدن اسلامی که آموزه های اصیل آن بیشترین تأکید را بر تعلیم و تربیت داشته و دانشمندانی بزرگ پرورش داده بیشتر نمایان است. البته علی رغم اهتمام دین اسلام به دانش پروری و انگیزه مسلمانان برای توسعه و پیشرفت های علمی، به دلیل وجود برخی موانع سیاسی و اجتماعی در سده اول و اوایل سده دوم ، فضای مساعدی برای توسعه علمی وجود نداشت؛ اما امام رضا (ع) با استفاده ازتاکتیک های مدبرانه، راه علم و فرهنگ را در جامعه اسلامی و به ویژه تشیع فراهم آوردند که برخی از آنها به شرح ذیل است :

ایجاد فضای مناسب علمی

نقش امام رضا (ع) در توسعه علم و شکوفایی معارف اسلامی صرفا در تربیت شاگردان بزرگ در علوم مختلف نبود بلکه نقش عمده امام (ع) در زمینه توسعه علم ، ایجاد فضای علمی مناسبی برای طرح نظریه ها و اندیشه های مخالف بود، تا در سایه آزادی بیان ، مطالبی طرح شود و سپس مورد نقد و بررسی منطقی و عقلانی قرار گیرد. بدین ترتیب، سده سوم و چهارم قمری. شاهد اوج تمدن اسلامی در سه وجه مسائل فرهنگی، توسعه علمی و همچنین پیشرفت های صنعتی و فناوری است.

تعلیم و تربیت همگام با هدایت و ارشاد

مأمون در ظاهر امام (ع) را در بیان و گسترش مبانی تشیع آزاد و تأیید می کرد. در این دوره با روی کار آمدن مأمون که خود دانشمندترین خلیفه بنی عباس بود و نسبت به دانش افزایی جامعه اسلامی نظر مساعدی داشت موقعیتی به وجود آمد که در آن علم و معرفت به آسانی می‏توانست رشد و نمو کند. امام رضا (ع) در این دوره، دو مسئله را هم زمان پیش بردند: از یک سو ارشاد و هدایت آحاد مردم و سوق دادن آنان به قرآن و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و از سوی دیگر تعلیم و تربیت مردم و توجه دادن آنان به علم و دانش و مبارزه با انواع شبهه ها که در نهایت باعث اعتلا و گسترش فرهنگ و مبانی تفکر شیعی شد.

توسعه همه جانبه علوم

موضوع پر اهمیت این است که علوم مورد بحث در مدرسه امام رضا (ع) فراتر از تشیع است. ازجمله، گسترش علم پزشکی در زمان امام رضا (ع) را می‏توان از ویژگی های آن دوره دانست. نقش اول در اهتمام به علم طب و گسترش آن، مربوط به امام رضا (ع) است که با ارائه بحث ها و مکتوبات مهمی در این زمینه ازجمله رساله ذهبیه، حکام عباسی را بر آن داشت تا مردم را به تحقیق در این زمینه تشویق کنند و خود نیز در این خصوص اقدام هایی انجام دادند.همچنین علم کلام یکی از برجسته‏ترین رشته هایی بود که به شدت مورد توجه قرار گرفت و مباحث گوناگونی از سوی طیف های مختلف متکلمان در دفاع از باورهای خویش طرح و بحث می شد که خود این قضیه روحیه تحقیق و تتبع در مسائل کلامی را در طالبان حقیقت تقویت کرد، هر چند در این برهه از تاریخ اسلام، شاهد پیدایش یا اشاعه فرق مختلفی هستیم که به نوعی گرفتار انحراف های عقیدتی بودند و برای تثبیت ادعاهای خویش، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردند و متأسفانه تأثیر افکار انحرافی چنین گروه هایی برای برخی افراد قابل کتمان نیست، نقش اساسی حضرت رضا (ع) و اصحاب و شاگردان ایشان در ابطال برهانی و عقلانی مبانی این فرقه ها، افشای انحراف های آنها و هدایت مردم حائز اهمیت است.

اصلاح نگرش مسلمانان و حتی غیرمسمانان نسبت به دین، علم و مبانی شیعه

به دلیل وجود مکاتب مختلف فقهی، کلامی و… عصرقبل از امام رضا (ع) به جولانگاه افکار انحرافی تبدیل شده بود. ازجمله ، انحراف های ناشی از ترجمه کتاب های بیگانه نیز اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بود. بهینه‏ترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی با ارائه روش های شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفت شناختی درخصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود که امام رضا (ع) با انجام مسافرت هایی به مراکز پخش این اندیشه های انحرافی ازقبیل بصره و کوفه و انجام مناظره با آنها، تأثیری مهم درتصحیح نگرش مسلمانان به مسائل دینی و علمی داشتند.

امام رضا (ع) طی دوران اقامت خود در مرو، مرکز علمی و اداری خراسان، تلاش گسترده ای را برای ترقی اندیشه و اعتقادهای مردم خراسان به عمل آوردند. امام (ع) در این سه سال انقلاب فرهنگی و سیاسی، فعالیت های عمیق و وسیعی به نفع تشیع انجام دادند که بعد از نهضت علمی امام صادق (ع) درتاریخ تشیع نظیر ندارد. همین انقلاب فرهنگی، مبانی اصیل تشیع را در سطح عالی تبیین کرد.

۶-     گسترش تشیع در عصر امام رضا(ع) : امام رضا (ع) برای تبیین و تحکیم مواضع شیعه و رفع شبهه از آن ، گام های اساسی برداشتند و تحول های فرهنگی چشمگیری را در جامعه ایجاد کردند.رشد مذهب تشیع یکی دیگر از آثار مهم مدیریت فرهنگی ایشان است. گرچه بعد از عاشورا با تلاش های امام سجاد، امام باقر و امام صادق (ع) فعالیت های فرهنگی مهمی در جهت توسعه مبادی شیعه انجام دادندو امام کاظم (ع) با وجود زندانی بودن از هر فرصتی برای گسترش فرهنگ شیعی استفاده کردند؛ اما تبلیغات امویان و عباسیان علیه شیعه شدیدتر از آن بود که تشیع دست کم به طور علنی رشد کند. این حکومت ها در صحنه سیاسی و اجتماعی برخورد سختی با شیعیان داشتند. همچنین در بعد فرهنگی با جعل احادیث و تحریف آنها به طور مداوم درتخطئه شیعه می کوشیدند. اما در زمان امام رضا فرصتی پیش آمد و آن مطرح شدن مسئله ولایتعهدی است. امام (ع) در دوران ولایتعهدی با آزادی بیانی که در عصر مأمون عباسی داده شده بود و با استفاده از مناظره های علمی با اهل کتاب و نحله های فکری گوناگون زمینه اعتلای معرفت، بینش دینی و گسترش تشیع این منطقه را فراهم کردند. آن حضرت باتشکیل محافل علمی، کلامی و حدیثی به دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بیت (ع) پرداختند و به ایرادها و شبهه های فرق مختلف پاسخ دادند.

نقش نخبه‏پروری

امام رضا (ع) طی هجده سال امامت در مدینه و دو سال اقامت در ایران با تشکیل کلاس های درس به تربیت نخبگان پرداختند که جمع آنها را ٣١٨ نفر دانسته اند . این آمار نشانگر توسعه چشمگیر شیعیان و ظهور افراد ویژه با استعدادهای درخشان در مکتب امام رضا (ع) و نقش بی بدیل ایشان در نخبه پروری است، کسانی که هر کدام به تنهایی عده کثیری را با جامعه شیعی همراه کردند. یکی از شاگردان امام (ع)، حسن بن محبوب سراد، از کسانی است که علما به صحت احادیث او اجماع کرده اند و آثار بسیاری مثل: کتاب، حدود، دیات، مشیخه، فرائض، نکاح، طلاق و… از او به یادگار مانده است . شاگرد دیگر ایشان، صفوان بن بجلی بوده که در باب های مختلف فقه و دیگر مباحث اسلامی بیش از ٣٠ جلد از او باقی مانده است .

  • سازماندهی و سامانبخشی :سازمان دهی ، سامان بخشی و نظام مند شدن ساختار جامعه شیعه، از آثار ویژه مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) به شمار می آید که در مؤلفه های زیرقابل طرح است:
الف –  محو فرقه گرایی

امام رضا (ع) پرونده فرقه گرایی را در شیعه بستند. عظمت وجودی و مقام علمی بالای ایشان که از منبع وحی سرچشمه می گرفت، رفتار محبت آمیز امام (ع) و دیگر عوامل باعث شدتا فرقه های شیعه ، جمع شده و تقریبا همه به جز فرقه اسماعیلیه  امامی مذهب (شیعه اثنی عشری ) شدند (رک: نوبختی، بتا: ۶٨ و… ).

ب-  نظام مندنمودن ساختار عقاید و باورهای شیعی

شکل گیری و تداوم عقاید و باورهای اصیل اسلامی و شیعی ازجمله آثار مدیریت فرهنگی امام است. عصر امام (ع) بنا به دلایلی ازجمله انحراف های ناشی از ترجمه کتاب های بیگانه و آشنایی مسلمانان با علوم دیگر ملل و نحل ، خاصه ایرانیان ، یونانیان و عقاید رایج در این دو منطقه و مذاهبی چون یهودیت، مسیحیت ، زرتشت ، مانوی، مزدکی و مکاتبی چون عرفان گرایی (آیین گنوستیک )، رواقی گری و دیگر مکاتب رایج در سرزمین های مفتوحه ، عصر شکوفایی بحث های کلامی و عقیدتی بود. جریان های مختلف با رویکردهای متفاوت و در مواردی با عقاید انحرافی در جامعه اسلامی حضور داشتند که اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بودند. متفکران، اندیشمندان و امام هر مذهب به تشخیص خویش به این گونه شبهه ها پاسخ می دادند. اختلاف در نوع برخورد با شبهه و پاسخ های ارائه شده، امری طبیعی بود اما به هر حال در گسترش اختلاف های عقیدتی هر فرقه با فرقه دیگر نقشی تعیین کننده داشت.

بهینه‏ترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی یا ارائه راه های شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفت شناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود. امام رضا (ع) با تبیین ابعاد مختلف عقاید شیعی ، چارچوب فکری و عقیدتی رترسیم کرده و جامعه شیعی را در باورها و عقاید به کمال رساندند.

ج – ساماندهی مبانی کلامی شیعه

دوران عباسیان مقارن با شکل گیری رسمی مذاهب کلامی در جهان اسلام است . نیمه اول قرن دوم ق. برای همه مذاهب و فرق اسلامی عصر کسب استقلال عقیدتی و کلامی است. پس از آنکه معتزله اصول خمسه خود را مدون و ارائه کردند، دیگر مذاهب اصلی هم ناگزیر از ارائه اصول اعتقادی خود شدند و به مرور، مکاتب و مذاهب عقیدتی به وجود آمدند. اوج گیری مباحث کلامی در عصر امام رضا (ع)، فرصت ها وتهدیدهایی را برای جامعه اسلامی در پی داشت. امام رضا (ع) در چنین شرایطی، از فرصت های موجود برای تبیین مواضع خود در موضوع های کلامی بهره برده، تهدیدهای حاصل از فعالیت جریان های فکری گوناگون را به فرصت مبدل ساخته و به ساماندهی مبانی کلامی شیعه پرداختند. در این هنگام، تحت تأثیر شرایط سیاسی جامعه اسلامی در دوره انتقال قدرت از بنی امیه به بنی عباس و پس از آن تا به قدرت رسیدن مأمون، اصل ترین مبحث کلامی جامعه اسلامی که به شدت مورد علاقه هر دو جریان بوده، موضوع امامت و رهبری و مباحث متفرع بر آن است. دیگر بحث های کلامی این دوره مباحثی چون توحید، قدر، جبر، جایگاه مؤمن و کافر و… تحت الشعاع این مبحث قرار گرفت .

از دیگر مسائل کلامی مطرح شده در آن زمان، مسئله رؤیت خداوند بود. امام (ع) در رد این برداشت فرمودند:  «اگر کسی بتواند خدا را به چشم ببیند، پس به او احاطه علمی پیدا کرده و خدا مورد معرفت قرار گرفته است » .

روایت های متعددی نیز از امام رضا (ع) درباره قضا و قدر و مسئله جبر و اختیار وارد شده است. ایشان در این مورد معتقد به «امر بین امرین » بودند که این مفهوم نشانگر داشتن اختیار از سوی انسان است. از سوی دیگر، امام رضا (ع) روایت های مورد ادعا در مباحث کلامی و غیر آن را بررسی کرده و قسمتی را از اساس غیرصحیح خوانده و برخی را نیز با استفاده از آیات و روایت های دیگر و مقدمات عقلی توجیه کردند.

شکل گیری مذاهب کلامی و مشخص شدن حدود و ثغور این مذاهب در اواخر دوره اموی و اوایل حکومت عباسی به مرور مناقشه های عقیدتی را به مجادله های مذهبی مبدل کرد، به طوری که در اوایل دوره عباسی، مذاهب در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. امام رضا (ع) در مقابل شبهه جریان های الحادی به موضوع های مطرح شده در حوزه های کلامی، با نگرشی اعتدال گرا نگریسته اند. ایشان با موضع گیری های سازنده، مبانی عقیدتی جامعه اسلامی را در برابر شبهه ها بیمه کردند و احاطه علمی حضرت در موضوع های مختلف کلامی، زمینه شکل گیری کلام شیعی را فراهم آورد.

۸-    روشنگری و بصیر افزایی : امام رضا (ع) در یکی از بحران ترین دوره های تاریخ شیعه به امامت رسیدند. فضای فعال فرهنگی و رونق مباحث علمی، بحران مشروعیت سیاسی و دینی و نیز انشعاب های درون فرقه ای شیعه، سبب شد امام رضا (ع) با ابزارهای مختلفی به روشنگری امت بهت زده و تشنه معرفت آن دوره دست بزنند. بیان فلسفه احکام، صدور روایت های عقیدتی، تألیف کتاب ها و رساله های مختلف و موضع گیری های سیاسی و تاریخی امام همه در همین جهت برنامه ریزی شده اند. شایان ذکر است بصیرت افزایی امام رضا (ع) از سه طریق انجام می شد:
الف-  مناظرها

مناظره های امام رضا (ع) بستر مناسبی برای روشنگری بود، این مجالس بر خلاف تصویر برگزارکنندگان آن، مرتب به نفع امام (ع) خاتمه می یافت و زمینه ترسیم شخصیت واقعی ایشان را فراهم می کرد. پس متوان این مباحث را مهترین عامل بصیرت افزایی و توسعه مذهب تشیع دانست، چون به این بحث به شکل کافی پرداخته شده، به همین اندک بسنده می شود .

ب-  مکاتبه

قلم، کارآمدترین ابزار برای انتقال پیام ها وقو ترین وسیله برای ماندگاری ایده ها، عقاید و اندیشه هاست. علاوه بر مناظره ها، مجموعه نامه های امام (ع) به افراد مختلف درتوضیح مبانی شیعه و روشنگری، نقش مهمی داشت. نامه هایی ازقبیل تبیین جایگاه اهل بیت در کتاب و سنت (کلینی، ١٣۶٩، ج ١: ٢٩٠٢٨۴)، مسائل اختلافی میان شیعه و اهل سنت مثل ایمان ابوطالب (فیض کاشانی، ١۴٠٧ق، ج ٢: ١٧۶) و  برخی از مسائل کلامی (ابن بابویه، ١٣٧٢، ج ١: ٢٢٩) ….

ج-  مهاجرت های هدف دار دینی وفرهنگی

امام (ع)قبل از مهاجرت به مرو، به منظور معرفی خود، اثبات امامت و برای از بین بردن شبهه و بصیرت افزایی، به بصره و کوفه سفر کردند و در آنجا با گروهی از مسلمانان از جمله عمربن هداب که گرایش ناصبی داشت و معتزلی مذهب بود و دیگران مناظره هایی داشتند .

۹-   حفاظت و  هدایت جامعه

حفظ جامعه شیعه از انواع آسیب ها و هدایت آنها در مسیر درست، یکی از مهم ترین آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) بر تشیع است.

حفظ جامعه شیعه از آسیب (سیاسی، فرهنگی و علم )

درواقع آنچه که زمینه توسعه هر چه بیشتر مجموعه رو به رشد شیعه را فراهم کرد، طرح ها و تدابیر حافظتی بود که امام رضا (ع) به کار بستند. این مسئله به خصوص در دوره مأمون که حکومت عباسی از قدرت بالایی برخوردار بود و امام رضا (ع) در منصب ولایت‏عهدی (هر چند بر حسب ظاهر) بودند اهمیت خود را بیشتر نشان می دهد. در این دوره که مسائل فکری و عقیدتی و همچنین مباحث فقهی در جامعه اسلامی اوج گرفته و شبهه های گوناگونی در زمینه های دینی و غیردینی مطرح می شد، تشنگی علمی و معرفتی شدیدی میان مردم به وجود آمد. پیروزی در مناظره ها، عظمت علمی، مقام معنوی و اخلاق عملی باعث جذب مردم به سوی امام رضا (ع) شد. اُبهت علمی ایشان همه جا را فراگرفت به گونه ای که مأمون به آن اعتراف کرد.

این مسائل امری نبود که حکومت نسبت به آنها بتفاوت باشد. در چنین فضایی، امام رضا (ع) برای حکومت، حساسیت زا و سوء استفاده از وجهه اجتماعی ایشان از مهم ترین دغدغه های حکومت بود. همچنین جماعت شیعه که از نفوذ و تأثیر زیادی برخوردار بودند و سردمداران قیام های علوی که به صورت مخفیانه زندگی می کردند و در مناطق دورافتاده ، متواری بودند، با استفاده از موقعیت و پست حکومتی امام رضا (ع) وضعیت زندگی آنها بهبود یافت و از آزادی نسبی بهره مند شدند. این مسئله برای حکومت نگران کننده و حساسیت زا بود.

باتوجه به این موضوع، تاکتیک های امام رضا (ع) در سه جهت اصلی باید اجرا می شد:

۱)  اجتماع و جامعه شیعی چگونه کنترل و هدایت شود تا آسیب نبیند؛ ٢) رهبری شیعه چگونه خود و راه فکریَش را از آسیب محفوظ نگه دارد و  ۳) دور کردن شیعیان از خطرهای سیاسی.

در دوره مأمون عباسی با توجه به جریان ولایتعهدی، امام رضا (ع) کوشیدند جامعه شیعی را از اهداف پشت پرده خلیفه آگاه کنند تا از سوق یافتن شیعیان در گرداب های سیاسی که خلیفه نقش اول آن را بر عهده داشت جلوگیری کنند. در چنین شرایطی که دشمن آشنایی کاملی با جامعه شیعه داشته و با مهترین شخصیت آن یعنی امام رضا (ع) رابطه دارد، نیاز به تاکتیک های جدید و متفاوت بود. اگر امام (ع) ولایتعهدی را نمی پذیرفتند، مأمون به این بهانه ایشان را از صحنه بیرون می کرد. بنابراین امام رضا (ع) کوشیدند تا تهدیدهای مذکور را به فرصت تبدیل کرده و با جلوگیری از هدر رفتن نیروها، جماعت شیعه را به سمت ایجاد انقلاب فکری و فرهنگی هدایت کنند.

  • حفظ کرامت انسانها و نفی طبقات اجتماعی

قرآن کریم به صراحت انسان را موجود با کرامت عالم خلقت دانسته و این کرامت را عطیه خدا به او بیان کرده است. از این رو انسان باید در تعاملات اجتماعی خود کرامت انسان را سرلوحه تعاملات خود قرار داده و به خود اجازه تحقیر و یا حتی نگاه حقیرانه نسبت به هیچ یک از موجودات عالم هستی اعم از انسان و غیر انسان را ندهد.
سیره امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) پر است از جلوه های ویژه حفظ کرامت انسان ها؛ همان انسان هایی که شاید در محضر کسانی بسیار کوچکتر از امام رضا (علیه السلام) بارها و بارها تحقیر شده بودند چون به محضر ایشان می رسیدند خود را در جایگاه واقعی انسان احساس می کردند.

ابن شهر آشوب در کتاب مناقب نقل می کند که روزی مردی از شیعیان که از سفر حج بازمی گشت همه پول و توشه راهش تمام شد و از آنجا که مرد متمکنی بود دوست نداشت کرامت خود را جلوی هرکسی خدشه دار کند، از این رو به خانه امام رضا (علیه السلام) مراجعت کرد و حاجت خود را به محضر آن حضرت عرضه داشت و خود را از دوست داران و شیعیان ایشان معرفی کرد و از امام خواست تا مبلغی به او عطا کند و قول داد بعد از مراجعت به وطن آن مبلغ را از طرف امام صدقه بدهد؛ امام به داخل خانه برگشت و مبلغ ۲۰۰ دینار در کیسه ای گذاشت و از بالای در به او داد و فرمود این را بگیر و به خانه برگرد و بدان که نیازی به صدقه دادن این پول از طرف من نیست. زمانی که آن حضرت به داخل خانه بازگشتند اهل منزل از آن حضرت سوال کردند که چرا از لای در پول را به او دادید حضرت فرمودند دوست نداشتم شرمندگیش را در زمانی که حاجتش را برآورده می کردم ببینم.
نگاه کرامت محور امام رضا (علیه السلام) باعث شده است تا آن حضرت مانند اجداد طاهرینش تمام ساختارها و ارزش های کاذب اجتماعی را کنار بگذارد و تمام طبقاتی را که انسان ها بر اساس ثروت، جایگاه اجتماعی، نژاد و رنگ پوست ساخته بودند به یک باره فرو بریزد و ارتباط کرامت محور را جایگزین تمام آن رابطه های قدرت محور نماید، نشستن با فقرا برایش افتخار بود و هرگز سفره خود را از سفره غلامان جدا نمی کرد، عبد الله بن صلت می گوید مردی از اهالی بلخ که در سفر مرو به همراه امام رضا (علیه السلام) بود به حضرت اعتراض نمود و از حضرت خواست تا سفره ای جدای از غلامان برای خود پهن کند این سخنان که با منش کریمانه آن حضرت مغایرت داشت بر ایشان گران آمد و باعث شد تا آن حضرت با لحنی تند از آن مرد بخواهند که ساکت شود.

  • امام رضا (علیه السلام) و ادب اختلاف

یکی از نکاتی که در سیره امام رضا (علیه السلام) مشاهده می شود رعایت ادب اختلاف در مناظرات اعتقادی و سیاسی است. با آنکه ایشان در ظاهر در کسوت ولیعهدی مامون بودند و علی الظاهر در مقابل دیگران مصونیت دارند، در تمام این مناظرات که اکثرا و یا همه با بزرگان ادیان و فرق مختلف اتفاق افتاده است کلمه ای را که حتی بوی توهین و یا تحقیر داشته باشد  بر زبان نیاوردند و این درحالی است که به خاطر اهتمامی که مامون به کتابت و نگارش وقایع داشت تاریخ امام رضا (علیه السلام) و مخصوصا مناظرات آن حضرت به صورت دقیق ثبت شده است.

این ادب تا آنجا از طرف امام مراعات می شد که حتی خوارج نیز از آن بی بهره نمانده بودند و امام با آنان نیز از در کرامت در آمده بود و حتی در حالی که آنان به قصد ترور امام آمده بودند آن حضرت با جواب های قانع کننده سعی در هدایت آن ها داشتند.

  • مسئله حقوق افراد و رعایت حقوق غیر همکیشان

در  سیره امام رضا (علیه السلام) توجه به حقوق افراد در تعاملات اجتماعی  بسیار پراهمیت است، تا آنجا که در مواردی برخوردهای بسیار آتشینی را از آن حضرت در مورد مراعات حدود حقوق مشاهده می کنیم. به عنوان نمونه روزی امام رضا (علیه السلام) به همراه سلیمان جعفری وارد منزل شد و مردی رنگین پوست را دید که در بنایی بخشی از منزل به سایرین کمک می کند، امام از خدمتکاران منزل سوال فرمودند که این فرد کیست؟ آن ها در پاسخ عرضه داشتند مردی است که در کارها به ما کمک می کند و مزدش را می دهیم. امام فرمودند آیا مزد او را طی کرده اید؟ آن ها گفتند مرد قانعی است هرچه بدهیم رضایت می دهد! امام به شدت خشمگین شده و فرمودند بارها شما را از اینکه کسی را بدون تعیین مزد به کار بگیرید نهی کرده ام.

حقوق غیر همکیشان

نکته پراهمیت در سیره امامان شیعه به خصوص امام رضا (علیه السلام) ، توجه آن حضرت به حقوق اقلیت های دینی و افراد غیر هم کیش است. امام که انسان را به عنوان مخلوقی از مخلوقات خدا ارج می نهد و این بینش خود را محور تعاملات اجتماعی قرار داده است تلاش می کند تا حق هیچکس حتی کسی که از منظر امام گمراه است ضایع نشود . یکی از داستان های زیبایی که در این مورد وجود دارد عبارت است از اینکه مردی زردشتی از اهل نیشابور دار فانی را وداع گفت و مبلغ قابل توجهی از میراث خود را برای تقسیم بین فقیران وصیت کرد؛ حاکم نیشابور آن مبلغ را بین فقرای مسلمان پخش نمود و خبر آن را برای مامون عباسی فرستاد؛ مامون که در محضر امام رضا (علیه السلام) نشسته بود از حضرت سوال کرد نظر شما در مورد کار حاکم نیشابور چیست؟ حضرت خطاب به او فرمودند مسلم است که مرد زردشتی برای فقرای هم کیش خود وصیت می کند! به حاکم نیشابور بگو از بیت المال مسلمین به همان مبلغ بردارد و بین فقرای زرتشتی تقسیم کند تا حقی از آن متوفی ضایع نگردد.

در مجموع مطالب گفته شده می توان این گونه تحلیل کرد که امام رضا (ع) با مدیریت فرهنگی و اجتماعی، جان تازه ای به کالبد نیمه جان شیعه بخشیدند که پس از نهضت علمی امام صادق (ع) در تاریخ شیعه نظیر ندارد. نقش و تأثیر این انقلاب فرهنگی بر جامعه شیعه را می‏توان در موارد زیر دانست: نقش احیاکنندگی ، قرآن و سنت علوی است که باعث تعالی جایگاه ثقلین در جامعه شد، نقش تبیینی و تثبیتی امام (ع)، محوری ترین اصل در منظومه کلام شیعه یعنی اصل امامت را به خوبی تبیین و باعث تثبیت آن در افکار مسلمین شدند، ایشان با ارتقاء سطح علمی و فرهنگی جامعه ، تصحیح نگرش مسلمانان، توسعه همه جانبه علوم و ایجاد فضای مناسب علمی، نقش بالندگی و توسعه بخشی به شیعه داشتند.

در کنار سایر مسائل پیش گفته ، نقش نخبه پروری، سازمان دهی و سامان بخشی ، حفاظتی  هدایتی، بصیرت افزایی و… از دیگر آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) است . در کنار همه شیوه های نوین، روش گفتمان و گفتگو که امام رضا (ع) از آن بهره بردند، در این عصر پاسخگوی معضلات فرهنگی جامعه است، آن چیزی که سبب می شود، آگاهی داشتن از خوبی های افراد است و این احساس زمانی بیشتر تقویت می شود که علم و معرفت ما نسبت به مسئله یا فرد بیشتر شود.

تمامی مواردی که در سیره مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) وجود دارد برای همه مردم بخصوص مسئولان فرهنگی و سیاسی بسیار آموزنده و کاربردی است، با عنایت به اینکه هدف اساسی دیپلماسی فرهنگی ارائه دیدگاه روشن و موجه نسبت به فرهنگ ارزشی و رفتاری نظام برای بازیگران مختلف عرصه بین‌الملل ، جوامع مدنی و افکار عمومی است، تمسک به سیره و روش اهل بیت علیهم السلام به خصوص امام رضا (ع) و آموزش و تبیین روشها ایشان می تواند به افزایش و تحکیم قدرت نرم کشور کمک شایانی داشته باشد و زمینه را برای نفوذ در قلوب افراد از طریق عناصری چون فرهنگ، ارزش‌ها و ایده‌ها فراهم آورد و ثمرات فراوانی برای کشور به همراه داشته باشد.