پیام بعثت پیامبر اکرم (ص) ؛ همبستگی در راه خدا

(محمدمهدی مومنی ها)

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه، مسئله آموز صد مدرّس شد

 

رویداد بزرگ بعثت، جایگاه ویژه ای در فرهنگ همه مسلمانان دارد و این واقعه ، نقطه آغازین اسلام است. دین اسلام که در سال های نخستین خود با پیروانی اندک و در شرایط سخت آغاز شد، بعدها در سراسر جهان انتشار یافت.

«مبعث» اسم زمان از ریشه «بعث» است، و بَعْث در لغت برانگیختن و روانه کردن چیزى است. بِعْثَت‌ در فرهنگ‌ اسلامى‌ عموما به‌ معنای‌ برانگیختن‌ و برگزیدن‌ پیامبران‌ از سوی خداوند برای‌ هدایت‌ مردم‌ است که‌ آغاز رسالت‌ هر پیامبر می باشد.

به روایت اهل سنت، حضرت محمد صلی الله علیه و آله روز دوشنبه هفدهم یا هجدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضان، به پیامبری مبعوث گردیده اند.

اما اجماع عالمان شیعه بر آن است که مبعث آن حضرت در روز بیست و هفتم ماه رجب سال چهلم عام الفیل (مطابق با سال ۶۱۰ میلادی) صورت گرفت. روایات دال بر این مطلب در منابع شیعه بسیار است، از آن جمله شیخ کلینی با سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «روزه بیست و هفتم رجب را فراموش نکن، زیرا آن روزى است که محمد به نبوّت گماشته شد.»

شیخ صدوق و شیخ طوسى هم این را روایت کرده ‌اند. و نیز روایات دیگری که دال بر این موضوع است از سایر ائمه یا صحابیان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.

مطابق روایت فریقین، آن حضرت به هنگام بعثت، چهل ساله بوده است.

هدف بعثت پیامبران

هُوَ الّذی بَعَثَ فِی اْلأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ. (جمعه: ۲)

اوست خدایی که در میان جمعیت درس نخوانده، پیامبری را از خود آنان مبعوث کرد، تا آیات الهی را بر آنان بخواند و آنان را پاک سازد و کتاب و حکمت تعلیم دهد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.

قرآن کریم، سند جاودانگی بعثت است. بعثت، همزاد قرآن است و با قرآن آغاز می شود. خداوند در قرآن، از بعثتپیامبران و اهداف آن سخن به میان آورده است. در آیه دوم از سوره جمعه، نکته هایی درباره بعثت پیامبران وجود دارد که به برخی اشاره می کنیم:

  1. هو الذی بَعَثَ: برانگیزاننده پیامبران، خداوند است. به بیان دیگر، بعثت پیامبران، به ویژه پیامبر اسلام با آن ویژگی هایی که جز از راه اعجاز نمی توان تفسیر کرد، نشان عظمت خداوند و شاهکار آفرینش اوست.
  2. فی الامیین: علم نبوت و رسالت در کتاب ها نیست، بلکه علم لَدُنی و از سوی خداوند است. پیامبر اسلام از میان قشر درس نخوانده برخاست و همین مسئله، دلیل حقانیت اوست؛ زیرا کتابی مانند قرآن با آن همه محتوای عظیم و ژرف نمی تواند زاییده فکر بشر باشد.
  3. رسولاً منهم: پیامبران از قشرهای متوسط یا پایین جامعه و از جنس خود مردم اند.
  4. یتلوا علیهم: مطالعه آیات الهی، مقدمه و لازمه تزکیه نفس است. انسان در پرتو قرآن از هرگونه شرک، کفر، انحراف و فساد، پاک و پاکیزه می شود و کتاب و حکمت می آموزد.
  5. یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ: پاک شدن صحیفه دل، مقدمه تعلیم آیات الهی است.
  6. در آیه شریفه یادشده، هدف بعثت در سه امر خلاصه شده است: یکی جنبه مقدماتی دارد و آن، تلاوت آیات الهی است که با تلاوت آن، جهان تازه ای پیش چشم جهانیان باز شد و مردم با حقایق زندگی آشنا شدند. دو قسمت دیگر؛ یعنی تهذیب و تزکیه نفس و تعلیم کتاب و حکمت، دو هدف بزرگ و نهایی را تشکیل می دهد.

چگونگی بعثت پیامبر اکرم

مطابق با آنچه در منابع آمده است، در حالی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غار حرا (کوه نور) در حوالی مکه معظمه به عبادت و نیایش می‌پرداخت، جبرئیل بر وی نازل شد و بر وی آیاتی از قرآن مجید را به عنوان طلیعه نبوت نازل نمود. نخستین آیاتی که بر آن حضرت فرود آمد، آیه‌های سوره ۹۶ قرآن مجید یعنی سوره علق بود.

جبل النور و غار حرا

امام حسن عسکرى علیه السّلام در توصیف بعثت نبى اکرم صلّى اللّه علیه و آله بود، می فرماید: «… تا این که به چهل سالگى رسید، و خداوند قلب کریمش را بهترین و والاترین و خاشع‌ترین و مطیع‌ترین قلب‌ها یافت. پس به درهاى آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به ملائکه اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد صلّى اللّه علیه و آله به آنها مى‌نگریست. پس رحمت از طرف عرش بر وى نازل شد و او به روح الامین (جبرئیل) نگاه مى‌کرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چیزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد! «اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّک الْاَکرَمُ * اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ…». (قرآن را) به نام پروردگارت -که هستى را آفرید- بخوان، همو که انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد و آن چه را که انسان نمى‌دانست به او آموخت.

سپس آنچه را که مى‌بایست بر او نازل کرد و خودش به سوى پروردگارش بالا رفت. محمد صلّى اللّه علیه و آله از کوه پایین آمد در حالى که عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود کرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزى که اضطرابش را بیشتر مى‌کرد، این بود که مى‌ترسید، قریشیان او را تکذیب کرده و او را به دیوانگى نسبت دهند، در حالى که او عاقل‌ترین مردم و گرامى‌ترین آنان بود و مبغوض‌ترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده کرد که قلبش را مملوّ از شجاعت نماید و به او فراخى دل عنایت فرماید. براى همین از کنار هر سنگ و درختى که رد مى‌شد، مى‌شنید که مى‌گفتند: «السّلام علیک یا رسول اللّه»

به روایتی، همین که پیامبر وارد خانه شد از نور چهره مبارکش خانه خدیجه کبری سلام الله علیها منور شد و آن بانوی پرهیزکار پرسید: ای محمد! این چه نوری است که در تو مشاهده می‌کنم؟ حضرت فرمود: این نور پیامبری است، بگو: لا إله الا الله، محمد رسول الله. خدیجه گفت: شهادت می‌دهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و تو رسول و پیامبر خدایی. بدین گونه خدیجه نخستین کسی بود که به همسرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله ایمان آورد.

از میان مردان نیز امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر صلی الله علیه و آله به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری کرد. از آن پس پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار خانه خدا نماز می‌گذارد و خدیجه سلام الله علیها و علی علیه‌السلام بر او اقتدا می‌کردند و نماز می‌خواندند. این سه نفر، با جان و مال و هستی خویش اسلام را پرورانده و فراگیر نمودند.

از مهم ترین توفیقات پیامبر گرامی اسلام (ص)، ایجاد وحدت و برادری در میان قومی بود که جز قتل و غارت افتخار دیگری نداشتند. قرآن مجید این واقعیت را چنین بیان می کند: «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را به یاد آورید که چگونه دشمن یک دیگر بودید و او میان دل های شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمتِ او برادر شدید و شما بر لب حفره ای از آتش بودید و خدا شما را از آن نجات داد. خداوند این چنین آیات خود را برای شما آشکار می سازد. شاید پذیرای هدایت شوید.»

اهمیت موفقیت رسول خدا (ص) در ایجاد وحدت و برادری ثابت می شود که از طریق عادی و معمولی امکان پذیر نبود که در طی چند سال، از چنان ملت پراکنده، کینه توز و نادان، ملتی واحد، متحد و برادر ساخته شود.

با هجرت پیامبر (ص) به مدینه همه احساس کردند گویا گشایشی به وجود آمده است. لذا دل ها متوجه و بیدار شد. وقتی مردم شنیدند پیغمبر (ص) وارد قبا گردیده، شوق دیدن ایشان روز به روز در دل آنان بیشتر شد. این نسیم لطیف و ملایم، به طوفانی در دل های مردم تبدیل شد و آنها را عوض کرد. ناگهان احساس کردند عقاید و عواطف و وابستگی های قبایلی و تعصّبات آنها، در چهره و رفتار و سخن این مرد محو شده است. همین طوفان بود که ابتدا در دل ها انقلاب ایجاد کرد و سپس بعد به اطراف مدینه گسترش پیدا نمود، دژ طبیعی مکه را تسخیر کرد و سرانجام به راه های دور قدم گذاشت و تا اعماق دو امپراتوری بزرگ آن روز؛ یعنی ایران و روم پیش رفت.

اولین کار پیامبر (ص)، ایجاد وحدت در میان مردم مدینه بود، زیرا سه قبیله مهم یهودی به نام های: قبیله بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه که در مدینه ساکن بودند، از حیث فرهنگی بر مردم مدینه برتری داشتند. آنها اهل کتاب بودند و معارف دینی و عقیدتی را می شناختند. به واقع اینان طبقه روشن فکر مدینه محسوب می شدند. به همین دلیل مردم آن جا را تحمیق و تحقیر می کردند. بنابر این پیغمبر (ص) در ابتدا یک میثاق دسته جمعی عمومی ایجاد کرد.

وقتی پیغمبر وارد مدینه شدند، بدون این که هیچ قراردادی امضا و یا مذاکره ای کرده باشند، روشن شد که رهبری این جامعه متعلق به اوست؛ یعنی شخصیت و عظمتش به طور طبیعی همه را در مقابل او خاضع کرد. آن حضرت میثاقی نوشت که همگان آن را قبول کردند؛ این میثاق درباره تعامل اجتماعی، معاملات، منازعات، دیه، روابط پیغمبر با مخالفان، یهودی ها و غیر مسلمانان بود.

اقدام بسیار مهم بعدی پیامبر (ص) ایجاد اخوّت بود. اشرافی گری و تعصّب های خرافی و غرور قبیله ای و جدایی قشرهای گوناگون مردم از یک دیگر، مهم ترین بلای جوامع متعصّب و جاهلی آن روز عرب بود. پیغمبر با ایجاد اخوّت، این انحرافات را از بین برد و گفت: شما دو نفر با هم برادرید. آن حضرت، اشراف و بزرگان را کنار بردگانِ مسلمان شده قرار داد و با این کار، همه موانع وحدت اجتماعی را از بین برد.

یکی از دانشمندان اروپایی می گوید: اگر من در قرن بیستم در مقابل پیشوایان دانش اروپا با صدای بلند بگویم که روح حضرت محمد (ص) بزرگ ترین روحی است در میان بشر که از بدو پیدایش وی تا امروز پیدا نشده است، کسی نمی تواند در صحت گفتار من تردید کند و اگر کسی در این سخن تردید نماید، می گویم در جهان فردی را نشان دهید که به تنهایی در یکی از این امور موفق شده باشد:

۱ – ملتی مانند جامعه عرب را که به قبایل متعدد، منقسم و دشمن یک دیگر بودند، متحد کند؛۲ – قانونی برای زندگی بشر و نجات او بیاورد که ملت دور افتاده عرب را در سایه آن قانون بر دنیا سیادت دهد.

در صدر اسلام، پیامبر (ص) به همراه ۷۴۰ نفر در منطقه «نخلیه» حضور داشتند که جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند میان فرشتگان عقد برادری بسته است. حضرت نیز میان اصحابش عقد اخوّت بست و هر کس با کسی برادر شد. ابوبکر با عمر، عثمان با عبدالرحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبیر، مصعب با ابوایّوب انصاری، حمزه با زید بن حارثه، ابودرداء با بلال، جعفر طیار با معاذ بن جبل، مقداد با عمار، عایشه با حفصه، ام سلمه با صفیه و شخص پیامبر (ص) با علی (ع) عقد اخوّت بستند.در جنگ احد پیامبر (ص) دستور داد دو نفر از شهدا به نام های عبدالله بن عمر و عمر بن جموح را که میانشان برادری برقرار شده بود، در یک قبر دفن کنند.

پیامبر گرامی اسلام (ص) برای پیشبرد دین اسلام، نخستین ندایی که سر داد آوای وحدت  و همبستگی بود؛ وحدت بر اساس وحدت معبود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا». «وقتی معلوم شد خدا یکی است و نسبت همه مخلوقات به او یک سان است و همه بنده اویند و غیرا ز او کسی بر ایشان سیطره و حاکمیت ندارد و هیچ انسانی عبد و معبود انسان دیگر نیست، ثابت می گردد که هیچ فردی نمی تواند آزادی فرد دیگر را محدود کند و او را به اراده خود تحت شرایط و قیودی در آورد». پس ندای وحدانیت اولاً: موجب طرد خدایانی می شد که هر قوم برای خود ترتیب داده بودند و این باعث وحدت در عقیده می شد. ثانیاً: این وحدت در عقیده، وحدت عمل را نیز در پی می داشت.

حضرت محمد (ص) با دعوت مردم به سوی خدا و یگانه پرستی، اولین و مهم ترین اقدام را برای ایجاد وحدت بین مسلمانان عملی ساخت. ایشان علاوه بر این که به انسان ها فهماند که خالق انسان و جهان، فقط خداست، این نکته را نیز تصریح نمود که همه انسان ها با هم مساوی اند و یک منشأ دارند و پدر و مادر همه آنها یکی است و از قول خداوند فرمود: «ای مردم! از پروردگارتان پروا داشته باشید که شما را از یک انسان آفرید و همسر او را نیز از جنس او آفرید و از آن دو، مردان و زنان فراوانی در روی زمین منتشر ساخت».

مسلّم است وقتی همه بدانند خالق آنها یکی است و همه از یک اصل و یک پدر و مادر به وجود آمده اند، با هم مهربان می شوند و در بین آنها وحدت و اخوّت برقرار می شود.

رسول اکرم (ص) که می دانست مهم ترین عامل بازدارنده از وحدت اسلامی در میان مردم، هم بستگی های نژادی و قومی و تعصّبات قبیله ای است، با رفتار و گفتار خود تمام مردم را یک سان دانست و ملاک برتری میان آنها را فقط تقوا خواند: «ایّها النّاس کلّکم لآدم و آدم من تراب لا فضل لعربیّ علی اعجمی الاّ بالتقوی؛ ای مردم! همه شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده است. عرب نمی تواند به غیر عرب برتری داشته باشد، مگر به پرهیزگاری.»

آن بزرگوار برای این که تمام قبایل را با هم متحد سازد و موجبات فخر یک قبیله به قبایل دیگر را که سبب اختلاف و جدایی بین آنها بود از میان بردارد، فلسفه وجود قبایل را برای مردم بیان نمود و با استناد به کلام وحی فرمود: نژاد و تشعبّات عشیره ای فقط برای شناسایی و معرفی خلق است و هرگز موجب امتیاز و برتری نیست: «ای مردم! ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را دسته دسته و قبیله قبیله قرار دادیم تا یک دیگر را بشناسید»

بدیهی است چنین دینی که جهانیان را به صلح، سلامت، هم زیستی و هم بستگی در راه علم و پرهیزگاری و ایثار دعوت می کند بایستی به نام شایسته ای همچون اسلام خوانده شود تا از آن، همان معنا و مقصد عالی انسانی مفهوم گردد. آن گاه برای جلوگیری از دخالت آیندگان در این دین با نزول آیه: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»  دین کامل اسلام را از آن مردم دانست و این تکمیل را اتمام نعمت الهی بر آنان خواند و امکان هرگونه شبهه و تردید و کم و کاستی را از آن زایل ساخت و مژده اتمام نعمت را از انتظار نزول نعمت جدیدی بیرون آورد و در نتیجه، مسلمانان از هرگونه نگرانی راجع به سرنوشت و آینده اسلام آسوده شدند.

این یگانگی در خدا، دین، رسول و کتاب، سنگِ بنیان اسلام بود که توانست در طی قریب ۱۴۰۰ سال آن را از تأثیر نفوذ عوامل بنیان شکن، نگاه دارد و در ارکان دین هیچ گونه اختلاف جوهری به وجود نیاورد. گسترش اسلام در طی مدت کوتاهی، آن هم در عرصه بسیار وسیعی از جهان، حادثه بی نظیر تاریخی بود که بدلیل رشادت و ایثار و از خودگذشتگی مسلمانانی بود که از مکتب اسلام درس های ارزشمندی آموخته بودند.